10 فایده مطالعه کردن
تاریخ انتشار: ۷ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۲۳۸۷۰۰
اگر به مطالعه بیشتر کتاب علاقه دارید، اما به انگیزه نیاز دارید این مقاله برای شما مناسب است. همچنین وقتی اهمیت خواندن کتاب را درک میکنید به احتمال زیاد این کار را انجام میدهید. ناطقان: وقتی میتوانیم فیلم تماشا کنیم، به کتاب صوتی گوش دهیم یا خلاصه ویدئویی را تماشا کنیم، انگیزه داشتن برای خواندن یک کتاب ۳۸۲ صفحهای چالش برانگیز است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگر به مطالعه بیشتر کتاب علاقه دارید، اما به انگیزه نیاز دارید این مقاله برای شما مناسب است. همچنین وقتی اهمیت خواندن کتاب را درک میکنید به احتمال زیاد این کار را انجام میدهید. در ادامه ۱۰ فایده مطالعه را بیان میکنیم که اهمیت خواندن کتاب را نشان میدهد.
۱۰ فایده مطالعه کردن
۱. کسب دانش ارزشمند
۲. فعال و پویا کردن مغز
۳. تقویت تمرکز
۴. تقویت حافظه
۵. لذت بردن از این سرگرمی
۶. افزایش توانایی همدلی با دیگران
۷. تقویت مهارتهای ارتباطی
۸. کاهش استرس
۹. بهبود بخشیدن سلامت روانی خود
۱۰. افزایش طول عمر
اکنون بیایید کمی عمیقتر مزایای مطالعه کردن را درک کنیم.
۱. کسب دانش ارزشمند
یکی از بارزترین مزایای مطالعه هر روز یادگیری است؛ و برخلاف ویدئو یا پادکست و یا فیلمهای آموزشی YouTube، کتابها به دانش عمیق دسترسی دارند. به عبارت دیگر، اگر میخواهید بهره وری بیشتری داشته باشید، فکر میکنید از کدام یک از این موارد بیشتر یاد خواهید گرفت:
• کتابی از شخصی که برای نوشتن آن ۲۰ سال مطالعه کرده است؟
• یا ویدیوی ۱۰ دقیقهای YouTube توسط شخصی که به موضوعی علاقهمند است ساخته شده است؟
به نظر شما کدام یک به شما چیزهای بیشتری اضافه میکند؟ کدام یک بیشتر به تغییر عادات شما کمک میکند؟ البته کتاب!
فراتر رفتن از سطح یک موضوع به عمق آن برای موفقیت ضروری است. احتمالاً به همین دلیل است که نویسنده روآلد دال یکبار گفت: "اگر میخواهید در زندگی به جایی برسید، باید کتابهای زیادی بخوانید. "
به علاوه شما میتوانید به معنای واقعی کلمه، هر چیزی را از کتابها بیاموزید. به عنوان مثال، هرگاه کسی از ایلان ماسک (بنیانگذار) SpaceX میپرسد که چگونه با ساخت موشک آشنا شده است، میگوید: "من کتاب میخوانم. "
بنابراین، چه چیزی میخواهید یاد بگیرید؟ اگر میخواهید نحوه برنامه نویسی، نقاشی یا راه اندازی یک کسب و کار موفق را بیاموزید یا شاید میخواهید یاد بگیرید که چگونه تعلل را متوقف کنید؟ یا شاید میخواهید بدانید چگونه میتوانید زندگی خود را به طور کامل تغییر دهید؟ هر چه باشد، مطالعه همیشه به شما کمک میکند.
۲. فعال و پویا کردن مغز
همانطور که جوزف ادیسون، نویسنده انگلیسی قرن هفدهم، نوشت: "خواندن برای ذهن همان چیزی است که ورزش برای بدن است."
به راستی خواندن با مغز ما چه میکند؟
تحقیقات تأیید کرده است که خواندن شبکهای پیچیده از مدارها و سیگنالها را در مغز تحریک میکند. به علاوه، با افزایش توانایی خواندن، این شبکهها قویتر و پیچیدهتر میشوند و در کل فعالیت مغز بهتر و سریعتر میشود.
در مطالعه دیگری، محققان نحوه تأثیر خواندن رمان بر مغز ما را اندازه گیری کردند. شرکت کنندگان در این مطالعه رمان «پمپئی» نوشته رابرت هریس را خواندند و هنگام خواندن قسمتهای تنش دار در داستان، مناطق بیشتری از مغز سوژهها فعال شد.
بهترین قسمت این پژوهش این بود که اسکنها نشان دادند که فعالیت ارتباطی مغز در حین مطالعه و چند روز پس از آن افزایش یافته و مزایای عظیم خواندن هر روز کتاب را نشان میدهد.
در انتها مغز ما مانند ماهیچههای ما سیاست "استفاده از آن یا از دست دادن آن" را دارد. به عبارت دیگر، اگر به طور منظم ذهن خود را تمرین ندهیم، ممکن است تواناییهای شناختی ما کاهش یابد. با این حال، وقتی هر روز کتاب میخوانیم، میتوانیم آنها را قوی و سالم نگه داریم.
۳. تقویت تمرکز
توانایی تمرکز و تمرکز کردن برای مدت طولانی برای موفقیت و رفاه ما ضروری است. کال نیوپورت، نویسنده کتاب Deep Work، مینویسد "برای ارزشمند ماندن در اقتصاد ما ... شما باید در یادگیری سریع چیزهای پیچیده مسلط باشید. این کار نیاز به کار عمیق دارد."
"کار عمیق" چیست؟ نیوپورت توضیح میدهد:"کار عمیق عبارت است از تمرکز بدون حواس پرتی بر روی کار یا فعالیتی که در حال انجام آن هستید. این مهارتی است که به شما امکان میدهد به سرعت بر اطلاعات پیچیده تسلط پیدا کنید و نتایج بهتری را در زمان کمتر تولید کنید. کار عمیق شما را درهرآنچه انجام میدهید بهتر میکند. "
نیوپورت همچنین استدلال میکند که این مهارت "کار عمیق" به دلیل انجام دادن چند کار همزمان، اعلانها و برنامههای رسانههای اجتماعی در افراد مختلف روز به روز کم میشود. یک مطالعه توسط مایکروسافت موافق است و نشان میدهد که مردم معمولاً بعد از تنها هشت ثانیه توجه خود را از دست میدهند؛ و بله خوشبختانه، یکی از مزایای اصلی خواندن این است که به شما کمک میکند تمرکز خود بر یک چیز در زمان معین تمرین کنید.
به عنوان مثال، شما هنگام مطاله یک رمان باید تمام حواس خود را به آن بدهید و اجازه بدهید تا شما را به دنیای دیگر ببرد؛ و اگر میخواهید از یک کتاب غیر داستانی درس بگیرید، این مستلزم این است که مغز شما کاملاً حاضر و درگیر باشد. به طور خلاصه، اگر میخواهید موفق شوید، باید تمرکز کنید؛ و اگر میخواهید تمرکز بیشتری داشته باشید، میتوانید با مطالعه کتاب تمرین کنید.
۴. تقویت حافظه
آیا همیشه چیزها را فراموش میکنید؟ آیا مجموعهای از لیست کارها دارید، اما نمیتوانید به خاطر بسپارید که چه چیزی در آنها وجود دارد؟ در واقع یکی از مزایای خواندن کتاب این است که میتواند حافظه شما را بهبود بخشد. وقتی یک کتاب غیر داستانی میخوانید، مقدار زیادی اطلاعات در مورد موضوعی که درباره آن میخوانید نیز دریافت میکنید. به طور مشابه، هنگامی که در حال مطالعه رمان هستید، باید اطلاعات زیادی در مورد طرح داستان، شخصیتها و روابط بین آنها و همچنین محیطی که داستان در آن اتفاق میافتد را به خاطر بسپارید. این اطلاعات را دست کم نگیرید!
همه این اطلاعات جدید خاطرات جدیدی را ایجاد میکند؛ و هر حافظه جدید سیناپس ایجاد میکند یا حافظههای قدیمی را تقویت میکند؛ بنابراین هر روز مطالعه کردن میتواند باعث بهبود حافظه شما شود. این میتواند به شما در یادگیری نحوه ذخیره اطلاعات جدید و یادآوری موثرتر خاطرات گذشته کمک کند.
۵. لذت بردن از این سرگرمی
کتابها سرگرم کنندهترین فعالیت روی کره زمین هستند. همانطور که نویسنده معروف استفان کینگ میگوید: "کتابها جادوی قابل حمل منحصر به فرد هستند. آیا تا به حال کتابی خوانده اید که نتوانید آن را کنار بگذارید؟ آیا به یاد دارید که آنقدر درداستان یا چیزی که در حال یادگیری آن هستید غرق شده اید که حتی در مواقعی که نیاز به استفاده از حمام دارید یا گرسنه هستید، به خواندن ادامه میدهید؟
برای تکرار آن احساس یا تجربه آن برای اولین بار، تنها کاری که باید انجام دهید این است که کتابهای مناسب برای خواندن را پیدا کنید. میلیونها کتاب باور نکردنی وجود دارد، و در ژانر مختلف که میتوانید با سلیقه خودتان انتخاب کنید -از رمانهای فانتزی و ادبیات کلاسیک گرفته تا راهنمای خودیاری و کتابهای تجاری.
به علاوه، در شرایطی که جهان همچنان با بیماری همه گیر COVID-۱۹ و رکود اقتصادی ناشی از آن دست و پنجه نرم میکند، زمان بهتری برای خواندن به عنوان یک سرگرمی وجود ندارد. مطالعه چیزی است که میتوانید با خیال راحت در خانه از آن لذت ببرید. همچنین کتابها هزینه چندانی ندارند - به ویژه با خدماتی مانند کتابخانههای محلی؛ بنابراین، هر روزسعی کنید کمی از تلفن هوشمند خود فاصله بگیرید، کتاب مورد علاقه خود را باز کنید و در آن شیرجه بزنید و به خود اجازه غرق شدن در آن را بدهید.
۶. افزایش توانایی همدلی با دیگران
یکی دیگر از مزایای خواندن کتاب این است که میتواند توانایی خود را برای همدلی با دیگران افزایش دهید. همدلی فواید زیادی دارد - میتواند استرس را کاهش دهد، روابط ما را بهبود بخشد و جنبههای اخلاقی ما را گسترش میدهد. اما چگونه؟ تحقیقات نشان داده است که خوانندگان داستانی بلند مدت تمایل بیشتری به توسعه "نظریه ذهن" بهتری دارند-این اصطلاح برای توصیف ظرفیت ما برای همدلی و توانایی درک دیگران است.
مطالعه دیگری نشان میدهد که وقتی داستانهایی میخوانیم که زندگی و احساسات درونی شخصیتها را بررسی میکند، توانایی ما در درک احساسات و دیدگاههای دیگران بهبود مییابد. به عنوان مثال، تجربه جهان از نگاه هری پاتر یا جین ایر میتواند به ما کمک کند تا جهان را از دیدگاه خانوادهها، دوستان و همکاران خود بیاموزیم.
جان گرین، نویسنده، به بهترین وجه میگوید: "کتابهای خوب به درک شما کمک میکنند و به شما کمک میکنند درک کنید."
۷. تقویت مهارتهای ارتباطی
توانایی برقراری ارتباط موثر یک مهارت حیاتی در زندگی است. در واقع، یک مطالعه نشان میدهد که ۶۹ درصد از کارفرمایان به دنبال استخدام افرادی با مهارتهای "ارتباطی خوب" مانند ارتباط موثر هستند؛ و دقیقا یکی از مهمترین مزایای مطالعه این است که به ما کمک میکند تا ارتباط بهتری برقرار کنیم. چگونه؟ مطالعه روزانه میتواند مهارتهای ارتباطی ما را از چند جهت بهبود بخشد. به عنوان مثال، خواندن میتواند بر نوشتار شما تأثیر بگذارد و دامنه واژگان شما را افزایش دهد.
وقتی آثار خوب میخوانیم، طبیعتاً شیوه نگارش، آهنگ و ترکیب آن را مشاهده میکنیم. این ویژگیها ناگزیر در نوشتار ما نفوذ میکنند.
علاوه بر این، مطالعات نشان میدهد کسانی که به طور منظم مطالعه میکنند، واژگان بزرگی را توسعه میدهند. در نهایت، فراموش نکنید که خواندن همچنین با افزایش توانایی ما در همدلی و درک دیگران به بهبود مهارتهای ارتباطی خودمان نیز کمک میکند. بنابر این بیشترمطالعه کنید، بهتر ارتباط برقرار کنید و زندگی خود را بهبود ببخشید!
۸. کاهش استرس
یکی دیگر از تأثیرات مطالعه این است که میتواند استرس را کاهش دهد. تحقیقات ثابت کرده است که فقط ۳۰ دقیقه مطالعه میتواند فشار خون، ضربان قلب و احساس ناراحتی روانی را کاهش دهد. مطالعه دیگری نشان داد که مطالعه در مقایسه با پیاده روی، نوشیدن یک فنجان چای یا قهوه و انجام بازیهای ویدئویی بهترین راه برای کاهش استرس است. این مطالعه نشان داد که حتی شش دقیقه مطالعه میتواند برای کاهش سطح استرس بیش از دو سوم کافی باشد.
دکتر دیوید لوئیس روانشناس مغز و اعصاب که این مطالعه را انجام داده است میگوید: از دست دادن خود (غرق شدن) در کتاب نهایت آرامش است؛ بنابراین دفعه بعد که استرس دارید مزایای خواندن برای لذت را به خاطر بسپارید و با مطالعه تنش را از خود دور کنید.
۹. بهبود بخشیدن سلامت روانی خود
مطالعه کردن سلامت روان را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. محققان اثرات کتابهایی را که با موضوع کمک به خود بود مطالعه کردند و دریافتند که بسیاری از آنها تأثیر قابل توجهی بر افسردگی یا سایر اختلالات خلقی دارند. در نتیجه سرویس بهداشت ملی بریتانیا (NHS) برنامه مطالعه کتاب را با عنوان "خوب خواندن" آغاز کرد. این سرویس کتابهای خودیاری را پیشنهاد میکند که توسط متخصصان پزشکی برای شرایط خاص تنظیم کرده اند. عمل استفاده از کتاب به عنوان درمان "کتاب درمانی" نامیده میشود؛ بنابراین اگر مشکلی دارید (و همه ما برخلاف ظاهر زندگی که در اینستاگرام میبینیم و خود به اشتراک میگذاریم همیشه با مشکلات مختلف در حال مقابله هستیم) یکی از کتابهایی را که در لیست مراقبتهای NHS قرار دارد مطالعه کنید و تاثیر آن را بر زندگی خود مشاهده کنید.
۱۰. افزایش طول عمر
این آخرین فایده مطالعه شاید یکی از هیجان انگیزترین و جالبترین آنها باشد. طبق مطالعههایی که روی این موضوع صورت گرفته میتوانیم بگوییم که که مطالعه کردن میتواند به داشتن زندگی طولانی مدت ما کمک کند.
یک مطالعه ۱۲ ساله در زمینه سلامت و بازنشستگی نشان داد کسانی که کتاب میخوانند حدود دو سال بیشتر از کسانی که کتاب یا مجله و سایر رسانهها نمیخوانند زنده میمانند. علاوه بر این کسانی که تنها ۳۰ دقیقه در روز (۳.۵ ساعت در هفته) کتاب میخوانند ۲۳ درصد بیشتر از کسانی که اغلب مطالعه نمیکنند عمر خواهند کرد.
همانطور که در بالا ذکر شد مطالعه یک راه عالی برای تمرین مغز ما است تا ما را باهوش و تیزتر کند. همچنین تأثیر دیگر این امر این است که مطالعه ما را از بیماری های مرتبط با سن نجات میدهد.
یک مطالعه نشان داد که افراد مسنی که به طور مرتب بازیهای چالش برانگیز مانند شطرنج انجام میدهند، دو و نیم برابر کمتر در معرض ابتلا به بیماری آلزایمر هستند.
دکتر روبرت فریدلند نویسنده اصلی این مطالعه میگوید: افرادی که از ماده خاکستری خود استفاده نمیکنند احتمال از دست دادن قدرت مغز را دارند. منبع: باشگاه خبرنگاران برچسب ها: فایده ، مطالعه کردن ، کتاب
منبع: ناطقان
کلیدواژه: فایده مطالعه کردن کتاب مهارت های ارتباطی افزایش توانایی عنوان مثال اگر می خواهید فایده مطالعه خواندن کتاب مطالعه کردن نشان می دهد شما کمک یک مطالعه ما کمک کار عمیق کتاب ها چیز ها مغز ما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت nateghan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ناطقان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۲۳۸۷۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انسانتباران دنیسووا چه کسانی بودند؟ (+عکس)
نئاندرتالها در زمانی حدود ۴۰ هزار سال پیش از صحنهی دنیا ناپدید شدند. اما ما، انسانها امروزی، چندان هم با این عموزادههای باستانی غریبه نیستیم. اسکلتهای تنومند خویشاوندان نئاندرتال ما در موزههای سراسر جهان دیده میشود.
به گزارش زومیت، شخصیتهای ساختگی آنها را در رسانهها میبینیم و تا حدودی با عادتها، سبک زندگی و فرهنگشان آشنا هستیم. این عموزادهها شباهت بسیاری با ما دارند و در گذشتههای دور، با انسانهای خردمندی که از طریق آفریقا در دنیا گسترش یافتند نیز آمیخته شدند.
اما ما، انسانتباران دنیسووا (deh-NEESE'-so-vans) را به اندازهی عموزادههای نئاندرتال نمیشناسیم و دلیلش احتمالاً این است که دنیسوواها، استخوانهای زیادی از خودشان باقی نگذاشتهاند. دنیسوواها، گروهی از انسانها بودند که روزی از تبار نئاندرتالها جدا شدند و تا صدها هزار سال قبل از انقراض، در زمین زندگی کردند. با وجود شواهد بسیار اندک، بسیاری از دانشمندان به طور فزایندهای مجذوب دنیسوواها هستند. اما دنیسوواها چه کسانی بودند؟
دنیسوواها نیز مانند نئاندرتالها، گروهی از نزدیکترین خویشاوندان منقرضشدهی انسانهای خردمند هستند. در سال ۲۰۱۰ بود که دانشمندان برای اولین بار اعلام کردند دنیسوواها وجود داشتند و روزی روی زمین زندگی کردند، بنابراین موارد بسیاری در مورد این خویشاوندان تابهامروز ناشناخته باقی مانده است.
با این حال، شواهد فسیلی و ژنتیکی نشان میدهد که دنیسوواها در محدودهی گستردهای از مناطق و شرایط مختلفی زندگی میکردند؛ از کوههای سرد سیبری و ارتفاعات تبت گرفته تا جنگلهای جنوب شرقی آسیا و حتی جزایر اقیانوس آرام.
مجسمهی سر و صورت دختر ۱۳ سالهای از گونهی انسانتباران پیشاتاریخی دنیسووا. رویترز اکتشاف دنیسوواهابه گزارش مجلهی نیچر، دانشمندان روسی اولین فسیلهای مرتبط با دنیسوواها را در تابستان سال ۲۰۰۸، در حفاری مکانی به نام غار دنیسووا در رشتهکوه آلتای در جنوب سیبری کشف کردند. این غار در دههی ۱۷۰۰، محل سکونت زاهدی به نام دنیس بود. به همین دلیل، در زبان روسی با نام «غار دنیس» شناخته میشود. دنیسوواها نیز نامشان را از این غار گرفتهاند، زیرا محل کشف اولین فسیلهای دنیسووا بود.
اولین فسیلهای دنیسووا در سال ۲۰۰۸، در حفاری غار دنیسووای سیبری کشف شد
به نقل از نیچر، دانشمندان تعدادی مصنوعات سنگی را در حفاریهای قبلی غار دنیسووا کشف کرده بودند و بر اساس دههها مطالعهی قبلی، منشأ این مصنوعات را به نئاندرتالها نسبت داده بودند. از اینرو، زمانی که دانشمندان برای اولین بار فسیلهای دنیسوواها را در این غار کشف کردند، گمان کردند که این بقایا نیز مانند مصنوعات متعلق به نئاندرتالها است.
با این حال، تجزیهوتحلیل بعدی دیانای باستانی استخراجشده از این فسیلها، چیز دیگری را نشان میداد. در سال ۲۰۰۸، محققان اولین ژنوم کامل یک نئاندرتال را توالییابی کردند، اما یکی از فسیلهای کشفشده در غار، تکهی کوچکی از استخوان انگشت با قدمت ۳۰ هزار تا ۵۰ هزار سال و متعلق به تبار انسانی کاملاً متفاوت و ناشناختهای بود. در سال ۲۰۱۰، دانشمندان در مطالعهای که در مجلهی نیچر منتشر شد، جزئیات این اکتشاف را رسماً اعلام کردند.
کریس استرینگر، دیرینمردمشناس در موزه تاریخ طبیعی لندن، به لایوساینس گفت: «کشف گونهای جدید از روی تکهی کوچکی از استخوان انگشت، دستاورد فنی چشمگیری بود.»
دندان آسیاب دنیسووا عکاس: دیوید رایش / نیچر فرگشت دنیسوواهامطالعهی سال ۲۰۱۰ نیچر علاوهبر اینکه برای اولین بار وجود دنیسوواها را اعلام کرد، به خویشاوندی نزدیک این گونه با نئاندرتالها نیز پی برد. مطالعهی متعاقبی که در سال ۲۰۱۳ در نیچر منتشر شد، تخمین زد دودمانی که راه را برای پیدایش نئاندرتالها و دنیسوواها هموار کرد، بین ۵۵۰ هزار تا ۷۶۵ هزار سال پیش از اجداد انسان خردمند جدا شد. بعدها، اجداد نئاندرتالها و دنیسوواها نیز بین ۳۸۱ هزار تا ۴۷۳ هزار سال پیش، از یکدیگر جدا شدند. این بدین معنی است که دنیسوواها و نئاندرتالها، نزدیکترین خویشاوندان انسان امروزی هستند.
دنیسوواها و نئاندرتالها نزدیکترین خویشاوندان ما هستند
مطالعهای که در سال ۲۰۱۸ در مجلهی سل منتشر شد، نشان داد که گونهی دنیسوواها از نسبی چندگانه تشکیل شده است. یکی از این نسبها رابطهی نزدیکی با دنیسوواهای سیبری داشت. میراث ژنتیکی این گروه، امروزه عمدتاً در اهالی شرق آسیا یافت میشود. دیگری، نسبت دورتری با دنیسوواهای سیبری داشت و امروزه بیشتر در بومیان پاپوآ و اهالی آسیای جنوبی دیده میشود.
راه دو نسب دنیسووا حدود ۲۸۳ هزار سال پیش از یکدیگر جدا شد. اگرچه خاستگاه دنیسوواها با نئاندرتالها مشترک بود، اما از نظر ژنتیکی با نئاندرتالها تفاوت بسیاری داشتند، تقریباً به همان اندازه که نئاندرتالها از انسان خردمند (Homo Sapiens) متمایز بودند.
مطالعهای بعدی که در سال ۲۰۱۹ در مجلهی سل منتشر شد، از نسب سوم دنیسوواها رونمایی کرد. مطالعه بر اساس سطح تفاوتهای ژنتیکی بین هر سه نسب دنیسووا، نشان داد که این نسب سوم در حدود ۳۶۳ هزار سال پیش از دو گروه دیگر جدا شد و تقریباً به همان اندازه که از نئاندرتالها متمایز بود، با سایر دنیسوواها نیز تفاوت داشت. دیانای نسب سوم عمدتاً در بومیان امروزی جزیرهی گینه نو و اطراف آن یافت میشود.
غار دنیسووا در رشتهکوه آلتای در جنوب سیبری. عکاس: دمین الکسی بارنول / ویکیمدیا نمونههای فسیلی دنیسوواهاتا سال ۲۰۲۲، محققان هشت فسیل کوچک و بسیار متلاشیشده را بر اساس دیانای شناساییشده، به دنیسوواها نسبت دادند. هر هشت فسیل از حفاریهای غار دنیسووا کشف شده است. فسیلها شامل سه دندان آسیاب، تکهای از استخوان دست یا پا، سه قطعهی کوچک استخوان و تکهای از استخوان انگشت بود؛ این فسیلها به تنهایی برای تولید دیانای لازم برای توالییابی کل ژنوم کافی بودند.
دانشمندان فسیلهای دیگری را نیز در چین و لائوس کشف کردند که حاوی پروتئینهای خاصی بودند و بر اساس مطالعات قبلی دیانای دودمان منقرضشده، میدانستند که متعلق به دنیسوواها هستند. فسیلها شامل تکهای استخوان فک از محوطهای مقدس در چین و یک دندان آسیاب از غاری در لائوس است.
بقایایی که تا به امروز از دنیسوواها کشف شده است، بر اساس دیانای یا پروتئینهایشان، سرنخهای کمی در مورد چگونگی شناسایی فسیلهای دنیسووا از نظر ریختشناسی یا شکل ظاهری آنها ارائه میدهد. به این ترتیب، پژوهشهای قبلی ممکن است تعداد بیشماری از فسیلهای دنیسوواها را کشف کرده باشند که همچنان ناشناخته ماندهاند؛ زیرا آنها درمقایسه با سایر انسانتباران تفاوتهایی ریختشناختی دارند که دانشمندان هنوز نمیتوانند شناسایی کنند.
محققان میگویند هرچقدر که شواهد بیشتری از دنیسوواها به دست آید، بهویژه نمونههایی که هم دیانای و هم شواهد ریختشناختی را پوشش میدهند، شانس بیشتری برای قرارگیری دیگر فسیلهای شناختهشده در این گروه به وجود میآید.
دندان آسیاب باستانی کشفشده در لائوس احتمالاً متعلق به دختر دنیسووای سه سالهای بود که ۱۶۴ هزار سال پیش میزیسته است. عکاس: دیمیتر اف / نیچر آمیزش بین گونههامطالعهی ۲۰۱۰ نیچر نشان داد که دنیسوواها با اجداد انسانهای امروزی آمیزش داشتند، به طوری که حدود چهار تا شش درصد از ژنوم بومیان گینه نو و جزیرهی بوگنویل، یا ژنوم مدرن اهالی ملانزی از دیانای آنها تشکیل شده است. ملانزی منطقهای در اقیانوسیه است که گینه نو، جزایر سلیمان، وانواتو، کالدونیای جدید و فیجی را شامل میشود. در مقابل، مطالعهی ۲۰۱۳ نیچر نشان داد که فقط حدود ۰٫۲ درصد از دیانای آسیاییهای سرزمین اصلی و بومیان آمریکا منشأ دنیسووا دارد.
دیانای دنیسووا ممکن است مزایای بسیاری برای انسان خردمند داشته باشد. به عنوان مثال، مطالعهای در سال ۲۰۱۴ کشف کرد که جهش ژنتیکی از دنیسوواها ممکن است به تبتیها و بومیان ساکن اورست کمک کرده باشد که در ارتفاعات بالا زندگی کنند.
مطالعهی دیگری در سال ۲۰۱۶، نشان داد که دیانای دنیسووا ممکن است بر سیستم ایمنی بدن انسان امروزی و همچنین، بر سطح چربی و قند خون ما تأثیر گذاشته باشد. البته میراث بدون هزینه نبوده است، دیانای وراثتی حتی ممکن است حساسیتمان به اسکیزوفرنی و سایر اختلالهای روانی را نیز افزایش داده باشد.
همچنین محققان با بررسی دیانای دنیسووایی که به انسانهای زندهی امروزی ارث رسیده است، میگویند الگوی جهشهای ثبتشده نشان میدهد که چندین گروه ژنتیکی متمایز از دنیسوواها با اجداد ما آمیخته شدهاند. علاوه بر این، هیچ یک از این گروههای دنیسووا از نزدیک با گروه ساکن غار دنیسووا در ارتباط نبودند.
چندین گروه ژنتیکی متمایز از دنیسوواها با اجداد ما آمیزش داشتند
محققان میگویند جالبترین نتایج در این زمینه، از مطالعات مردم گینه نو و فیلیپین به دست آمده است. نشانههایی از آمیختگی مکرر اجداد انسان خردمند با دنیسوواها، در اهالی گینه نو و فیلیپین به چشم میخورد که با نمونههای سرزمین اصلی آسیا متمایز بود.
متخصصان گمان میکنند که وقتی سطح آب دریاها در آخرین عصر یخبندان پایین آمد، دنیسوواها احتمالاً با پای پیاده به سمت گینه نو و فیلیپین مهاجرت کردند. این بدین معنی است که دنیسوواها از هزاران سال پیش از ورود انسانهای خردمند به منطقه، در این مکان زندگی میکردند.
مطالعات پیشین نشان میدهد که نئاندرتالها نیز با انسانهای خردمند آمیزش داشتند. مطالعهای در سال ۲۰۱۳ تخمین زد که ژنوم همهی انسانهای غیرآفریقایی حاوی ۱٫۵ تا دو درصد از دیانای نئاندرتال است. علاوه بر این، مطالعهی دیگری در سال ۲۰۱۸ نشان داد که دنیسوواها و نئاندرتالها نیز با یکدیگر آمیزش داشتند.
مطالعهی سال ۲۰۱۸، قطعهای استخوان ۲٫۵ سانتیمتری را بررسی کرد که در سال ۲۰۱۲ از حفاری غار دنیسووا کشف شده بود. این قطعهی کوچک از یک استخوان بلند، مانند استخوان ساق پا یا استخوان ران جدا شده بود. ضخامت قسمت بیرونی نشان میدهد که استخوان متعلق به دختربچهای بوده که در زمان مرگ حداقل ۱۳ سال سن داشته است. تاریخگذاری رادیوکربن نشان میدهد که این فسیل بیش از ۵۰ هزار سال قدمت دارد.
دیانای حاصل از فسیل، اولین انسان دورگه دنیسووا نئاندرتال شناختهشده را کشف کرد و همچنین، نشان داد که پدر دنیسووای این فسیل نیز احتمالاً در بین ۳۰۰ تا ۶۰۰ نسل قبل از خودش، حداقل یک جد نئاندرتال داشته است. در مجموع، این کشف موارد متعددی از تعامل بین نئاندرتالها و دنیسوواها را آشکار کرد.
تکهی استخوان کوچکی که در غار دنیسووا کشف شد، شواهد جدیدی را از آمیزش دنیسوواها و نئاندرتالها ارائه میدهد. عکاس: توماس هایم / دانشگاه آکسفوردعلاوه بر این، دانشمندان دریافتند که مادر نئاندرتال آن دختر نوجوان از نظر ژنتیکی بیشتر به نئاندرتالهای اروپای غربی شباهت دارد تا نئاندرتالهای دیگری که در غار دنیسووا زندگی میکردند. این یافته نشان میدهد که نئاندرتالها، برای دهها هزار سال بین غرب و شرق اوراسیا در مهاجرت بودند.
تاکنون، دانشمندان توالی ژنوم شش تن از انسانهای غار دنیسووا را تعیین کردهاند. به گفتهی محققان، یافتهها بر اساس اینکه یکی از این شش نفر دارای یک والد نئاندرتال و یک والد دنیسووا بوده است، از دیدگاه آماری نشان میدهد که آمیختگی در زمان تعامل این دو گروه با یکدیگر، بسیار رایج بوده است.
دنیسوواها کجا زندگی میکردند؟شواهد یافتشده، تصویری را از انسانهای شگفتانگیزی ارائه میدهد که میتوانستند در شرایط محیطی متنوع، از سیبری سرد گرفته تا ارتفاعات تبت، جنگلهای لائوس و حتی شاید در جزایر اقیانوس آرام، رشد کنند و گسترش یابند. دنیسوواها از نظر سازگاری و تطبیقپذیری با ما در رقابت بودند.
انسانهای امروزی حدود ۶۰ هزار سال پیش از آفریقا خارج شدند، در آن زمان دنیسوواها احتمالاً در مسیر آنها قرار داشتند و ممکن است که از راه آمیختگی دو گونه، بعضی از ژنهای خود را به ما اهدا کرده باشند. اما دانشمندان در سال ۲۰۱۹ اولین فسیل از دنیسوواها را در مکانی فراتر از سیبری، در غاری در ارتفاعات تبت پیدا کردند.
دنیسوواها از نظر سازگاری و تطبیقپذیری با شرایط محیطی، شبیه ما بودند
محققان بخشی از یک فک با قدمت بیش از ۱۶۰ هزار سال و دندانهایی مشابه دنیسوواها را در غار تبت کشف کردند. فسیل حاوی پروتئینهایی با ساختار مولکولی مشابه ژنهای دنیسوواها بود. سال بعد، محققان گزارش دادند که رسوبات کف غار نیز حاوی دیانای دنیسووا است.
تا سال ۲۰۲۲، دانشمندان بقایای دنیسوواها را در محوطههای باستانشناسی سیبری، چین و لائوس کشف کردند. دادههای فسیلی کشفشده با شواهد ژنتیکی دنیسوواهای یافتشده در انسانهای امروزی ساکن ملانزی مطابقت داشت. همچنین، شواهد فسیلی استخوان فک دنیسووایی کشفشده در فلات تبت نیز نشان میدهد که گروهی از دنیسوواها با زندگی در ارتفاعات بالا و اقلیمهای سرد سازگار بودند.
در مجموع، یافتهها نشان میدهد که دنیسوواها در محیطهای بسیار متفاوتی زندگی میکردند. آنها زمستانهای سخت سیبری و هوای رقیق فلات تبت را تحمل کردند، در لائوس، در جنگلهای باز با گلههایی از فیلهای کوتوله و سایر پستانداران زندگی کردند و به شکار پرداختند. بر اساس شواهد دیانای، آنها ممکن است در جنگلهای بارانی گینه نو و فیلیپین نیز زندگی کرده باشند.
بازسازی دیجیتالی فک پایینی فسیل دنیسووای کشفشده در تبت. عکاس: ژان ژاک هابلین / MPI-EVA دنیسوواها چه زمانی زندگی میکردند؟بر اساس مطالعهی ۲۰۱۰ نیچر که برای اولین بار وجود دنیسوواها را کشف کرد، دنیسوواها در بازهی زمانی حدود ۳۰ هزار تا ۵۰ هزار سال پیش در غار دنیسووا زندگی میکردند.
اما دانشمندان در مطالعهی دیگری که در سال ۲۰۲۱ منتشر شد، ادعا کردند قدیمیترین فسیلهای دنیسووایی که تاکنون کشف شدهاند، حدود ۲۰۰ هزار سال قدمت دارند. این استخوانهای ۲۰۰ هزار ساله نیز در غار دنیسووا کشف شدند.
در مجموع، یافتهها نشان میدهد که دنیسوواها همزمان با انسانهای خردمند و نئاندرتالها روی زمین زندگی میکردند و نزدیکترین خویشاوندان آنها بودند.
دنیسوواها چه شکلی بودند؟مطالعهای در سال ۲۰۱۹ با بررسی استخوان انگشت دنیسووای کشفشده در غار دنیسووا، به توصیف ظاهر او پرداخت و نشان داد که این استخوان متعلق به دختری نوجوان با سنی حدوداً ۱۳٫۵ سال بوده است. مطالعه دیگری نیز نشان داد که این دختر دنیسووا پوستی تیره، موهای قهوهای و چشمهای قهوهای داشت.
دختر دنیسووا مانند نئاندرتالها، ممکن است پیشانی کوتاه، فک برآمده و چانهای بسیار کوچک داشته باشد. با این حال، قوس دندانی دنیسوواها ممکن است بسیار بلندتر از ما و نئاندرتالها باشد. یعنی ردیف دندانهای بالا و پایین آنها برجستگی بیشتری دارد و قسمت بالای جمجمههای آنها نیز بهطور چشمگیری پهنتر بوده است.
اولین پرترهی دختر ۱۳ سالهی دنیسووا که بر اساس نمونهی دیانای باستانی بازسازی شده است. عکاس: مایان هارل / مجله سلدنیسوواها بیشتر شبیه نئاندرتالها بودند
گذشته از تفاوتها، درک اینکه دنیسوواها دقیقاً چگونه به نظر میرسیدند دشوار است، زیرا شواهد فسیلی بسیار اندکی از دنیسوواها در دسترس محققان است. اما محققان میگویند به طور کلی، انتظار میرود که دنیسوواها بیشتر شبیه نئاندرتالها باشند تا شبیه ما، زیرا این دو گروه بیشتر از ما با یکدیگر در ارتباط بودند.
به عنوان مثال، از رابطهی به نسبت نزدیک فرگشتی دنیسوواها با نئاندرتالها، میتوان حدس زد که آنها جثهی بزرگ و مغز درشتی داشتند. علاوه بر این، محققان انتظار دارند که جوامع ساکن در مناطقی با شرایط اقلیمی سرد (البته نه همهی آنها) تنههای حجیم و بدنهای نسبتاً کوتاه و پهنی داشته باشند. محققان میافزایند که با بررسی بیشتر ژنوم دنیسوواها، پیشبینی ظاهر آنها نیز پیشرفتهتر خواهد شد.
فرهنگ دنیسوواهادر سال ۲۰۲۱، دانشمندان اولین ابزار سنگی دنیسوواها را در غار دنیسووای سیبری کشف کردند. بر اساس مطالعهای که در مجلهی نیچر منتشر شد، این آثار متعلق به قدیمیترین فسیلهای کشفشدهی دنیسوواها تا به امروز هستند.
محققان در آن مطالعه، ۳٬۷۹۱ ضایعات استخوانی کشفشده در غار دنیسووا را بررسی کردند. آنها بر اساس مطالعات قبلی دیانای روی دنیسوواها، به دنبال پروتئینهایی بودند که میدانستند متعلق به این تبار منقرضشده هستند. سپس، دانشمندان سه استخوان دنیسووا را در غار کشف کردند. تیم بر اساس لایهای از زمین که فسیلها در آن کشف شد، تشخیص داد که فسیلها حدود ۲۰۰ هزار سال قدمت دارند.
لایهی خاک، همچنین حاوی گنجینهای از مصنوعات سنگی و بقایای حیوانات بود که ممکن است به عنوان سرنخهای باستانشناسی حیاتی در مورد زندگی و آداب دنیسوواها عمل کنند. پیش از این، فسیلهای دنیسووا فقط در لایههایی کشف شده بود که حاوی هیچگونه مواد باستانشناسی نبود، یا در لایههایی یافت میشد که حاوی مواد مرتبط با نئاندرتالها نیز بود.
استخوانهای دنیسوواها، کشفشده در غار دنیسووا در جنوب سیبری. عکاس: کاترینا دوکا / نیچریافتهها نشان داد که استخوانهای این دنیسوواها مربوط به زمانی است که اقلیم منطقه گرم و مشابه امروز بود. در آن زمان منطقه با جنگلهای پهنبرگ و استپهای باز، چمنزارها، ساوانها و درختچهزارهای معتدل، برای زندگی انسان مناسب بود. بقایای جانوران قصابیشده و سوختهی یافتشده در غار نیز نشان میدهد که دنیسوواها احتمالاً از گوزن، آهو، اسب، گاومیشهای کوهاندار و کرگدن پشمالو تغذیه میکردند.
مصنوعات سنگی که در همان لایهی فسیلهای دنیسوواها یافت شد، ابزار مخصوص تراشیدن هستند و شاید از آنها برای دباغی پوست حیوانات استفاده میشد. مواد خام برای ساخت این اقلام احتمالاً از رسوبات رودخانهای تأمین میشد که درست خارج از ورودی غار قرار دارد. رودخانه نیز به عنوان منبع آب عمل میکرد و همچنین، طعمهها را به سمت غار میکشاند.
هیچ همتایی برای این ابزار سنگی و مصنوعات مرتبط با فسیلها، در آسیای شمالی یا مرکزی کشف نشد. با این حال، نویسندگان مطالعه خاطرنشان کردند که این اقلام شباهتهایی به اقلام یافتشده در اسرائیل دارند که مربوط به ۲۵۰ هزار تا ۴۰۰ هزار سال پیش هستند؛ دورهای که با ایجاد تغییرات عمده در فناوری بشر، مانند استفادهی معمول از آتش مرتبط است.
مناقشات پیرامون دنیسوواهادر سال ۲۰۲۱، سه مطالعهی بحثبرانگیز منتشرشده در مجلهی اینویشن، اظهار داشتند که جمجمهی فسیلی کشفشده در چین با نام مستعار «مرد اژدهایی» که حداقل ۱۴۶ هزار سال قدمت دارد، متعلق به گونه جدیدی به نام «هومو لونچی Homo Longi» است. با این حال، بسیاری از دانشمندان استدلال میکنند که مرد اژدهایی ممکن است در واقع فقط یک دنیسووا باشد.
فسیل باستانی ۱۴۶ هزار سالهی مرد اژدهایی، یکی از بزرگترین جمجمههای انسانتباران منقرضشده است. مغز درون جمجمه میتوانست مشابه مغز انسان خردمند باشد، اما حفرههای استخوانی کرههای چشم در این جمجمه بزرگتر از انسان امروزی و تقریباً مربعی شکل بودند، برآمدگیهای ابروها بسیار ضخیم، دهان پهنتر و دندانها نیز بزرگتر از حالت عادی بودند.
فسیل مرد اژدهایی ممکن است در واقع دنیسووا باشد
یکی از نویسندگان مطالعات ۲۰۲۱ میگوید سایر فسیلهای انسانتباران باستانی که در محوطههای باستانشناسی چین، در مکانهایی مانند دالی، جینیوشان، شیاهه و هوآلونگدونگ کشف شدهاند، ممکن است متعلق به همین گروه باشند.
در مجموع، دانشمندان میگویند جمجمهی مرد اژدهایی دارای ترکیبی از ویژگیهای باستانی و مدرن انسانی است که این گونه را از اعضای شناختهشدهی خانوادهی هومو، سردهای از شجرهنامهی انسانها، متمایز میکند. با این حال، تا زمانی که دانشمندان شواهد فسیلی و ژنتیکی بیشتری از مرد اژدهایی و دنیسوواها کشف نکنند، نمیتوان یکسان بودن این دو را تأیید یا رد کرد.
تصویرسازی نشان میدهد که مرد اژدهایی، ۱۴۶ هزار سال پیش چه شکلی بوده است. عکاس: چوانگ ژائو / لایوساینسآیا هابیتها هم دنیسووا بودند؟
در سال ۲۰۲۱، مطالعهی دیگری منتشر شد که ادعا میکرد دو نسب از انسانتباران منقرضشده با بدنهای مینیاتوری، ممکن است دنیسووا بوده باشند. یکی از این گروهها انسان فلورسی (Homo Floresiensis) نام دارند و آنها را اغلب به عنوان «هابیتها» میشناسیم. گروه دیگر که کوچکتر هستند، با نام انسان لوزونی (Homo Luzonensis) شناخته میشوند.
هر دو گروه فلورسیها و لوزونیها، تا زمانی حدود ۵۰ هزار یا ۶۰ هزار سال پیش زنده بودند و ممکن است همزمان با انسانهای خردمند، در جزایر جنوب شرقی آسیا زندگی کرده باشند.
انسانهای امروزی اهل جزایر جنوب شرقی آسیا، دارای سطوح نسبتاْ بالایی از دیانای دنیسووا هستند. در حال حاضر اطلاعات اندکی از آناتومی دنیسوواها و ژنتیک انسان فلورسی و انسان لوزونی وجود دارد. به همین دلیل، این امکان نیز وجود دارد که انسانهای کوچک منقرضشده همان دنیسوواهایی باشند که در جزایر جنوب شرقی آسیا، با انسانهای امروزی آمیخته شدند.
با این حال، دیگر دانشمندان با این نتیجهگیری موافق نیستند. آنها خاطرنشان میکنند که بر اساس شواهد باستانشناسی، دو گروه انسان فلورسی و انسان لوزونی حداقل از ۷۰۰ هزار تا یک میلیون سال پیش در جزایر جنوب شرقی آسیا زندگی میکردند، یعنی مدتها پیش از آن که نسل دنیسوواها برای اولین بار تکامل یابد. هابیتها و پسرعموهایشان ممکن است برای دنیسووا بودن بیشازحد باستانی باشند.
چرا دنیسوواها منقرض شدند؟دنیسوواها روزی از روی زمین ناپدید شدند، اما میراث ژنتیکی آنها همچنان در انسانهای زنده باقی مانده است. با این حال، هنوز به طور دقیق مشخص نیست که دنیسوواها به چه دلیل و چگونه منقرض شدند.
دانشمندان میگویند همپوشانی دنیسوواها با گسترش جمعیت انسانهای خردمند در زمانی بین ۴۰ هزار تا ۵۰ هزار سال پیش و رقابت بعدی بر سر منابع محدود، احتمالاً یکی از دلایل انقراض دنیسوواها بود.
همچنین، دنیسوواها ممکن است در خزانه ژنی گونهی ما غرق شده باشند. اما در مجموع، محققان میگویند این مسأله تا به امروز «بدون پاسخ» باقی مانده است.
کانال عصر ایران در تلگرام